وضعیت دور، وضعیت نزدیک در موفقیت فردی
چقدر به تأثیر تحلیل درست اتفاقات پیرامون خود اعتقاد دارید؟
چرا باید از اتفاقات محیط اطراف تحلیلی داشته باشیم؟
این تحلیل اتفاقات چه تأثیری میتواند در موفقیت فردی داشته باشد؟
چگونه میتوانیم به موفقیت فردی برسیم؟
سؤالات مختلف ازایندست تمام چیزهایی است که قرار است تحت عنوان ” تحلیل وضعیت موجود ” آن را در قالب ” موفقیت فردی” بررسی کنیم.
آنچه در این مطلب میخوانید!
وضعیت دور، وضعیت نزدیک در موفقیت فردی
ما در مقاله ” موفقیت و هوش مالی از راه یک نیاز دائمی ” دانستیم که راه موفقیت و قانون جذب از داشتن مهارت پرسیدن میگذرد، بنابراین یاد گرفتیم چگونه بپرسیم، اما هر پرسشی نیاز به یک پاسخ دارد.
در مقاله ” موفقیت و هوش مالی، توانایی پاسخ دادن” یاد گرفتیم چگونه پاسخهای درست را پیدا کنیم. اما در ادامه متوجه شدیم ما برای یک مسئله در دنیای به این پیچیدگی مسلماً بیش از یک پاسخ پیدا خواهیم کرد.
ازاینرو تصمیم گرفتیم در مقاله ” بهترین پاسخ در موفقیت و هوش مالی ” شاخصهای مختلفی را برای انتخاب بهترین پاسخ معرفی کنیم.
در بین این شاخصها، عامل تحلیل موقعیت نیز نقشی اساسی داشت. اما تحلیل موقعیت درست مانند پرسش و پاسخ یک توانایی محسوب میشود.
بنابراین تصمیم بر این شد که در این مقاله به شکل کامل و مفصل به این موضوع پرداخته شود که اصولاً تحلیل یک وضعیت چیست و چگونه میتوان به این تحلیل موقعیت، نهتنها بهعنوان یکپایه از شاخصها، بلکه بهعنوان یک عامل در موفقیت فردی رسید.
بنابراین در همین ابتدای داستان کاملاً مشخص است که این تحلیل موقعیت محدوده بزرگتر از آن چیزی را دربر میگیرد که ما فکرش را میکردیم.
امروزه نیز این واژه و مفهوم به سبب اقبال مردم به داستانهایی چون سرمایهگذاری و بورس بیش از گذشته به گوش میرسد.
بنابراین وقتی ازهرجهت نگاه میکنیم، بهتر است که سراغ این داستان برویم و سعی کنیم این مهارت را به مهارتهایی که با یکدیگر از ” چرا نمیخواهید موفقیت را تجربه کنید؟ ” شروع کردیم، اضافه کنیم.
بنابراین در ادامه این مسیر با ما همراه باشید. قرار است بهجاهای دیدنی سفر کنیم.
اهمیت یک تحلیل موقعیت در موفقیت فردی
اولین سؤالی که ما باید سعی کنیم آن را پاسخ بدهیم این است که اصولاً تحلیل یک موقعیت و یک فضا به چه معنی است؟ اما پیش از آنیک سؤال جذاب دیگر مطرح میشود.
ما در مقاله ” شخصیت فردی، موفقیت فردی ” به این مسئله رسیدیم که هر آنچه درون ما است دنیای اطراف ما را میسازد. حال با توجه به این موضوع، بنابراین تحلیل موقعیت یک کار بیهوده به نظر میرسد. آیا غیرازاین است؟
بله. صد در صد غیرازاین است. درست است که محیط بیرون زاده محیط درونی ماست. اما خود محیط درون متأثر از اتفاقاتی است که در بیرون رخ میدهد.
همانطور که در مقالات پیشین به آن اشاره شد، درون انسان هوش منطقی پایینتری دارد و نمیتواند حتی یک جمله را درک کند. ازاینرو باید برای او هر چیزی را شرح داد تا قدرت درک آن را داشته باشد.
اگر این اتفاق صورت نگیرد، بهنوعی درون ما آن را مانند یک جعبه سیاه یا یک سنگ غیرقابل درک درون خود حفظ و تلنبار میکند.
ذات سنگ شدن اتفاقات و بدون تحلیل ماندن آنها این است که اولاً ظرفیت انسان را کاهش میدهد و از طرفی قدرت پردازش تحلیلهایی را که میخواهیم با درون خود انجام بدهیم، کم و کمتر میشود.
اگر در صحبتهای ما دقت کرده باشید. اینجا اصلاً بحثی از پاسخ و پرسش و اینگونه صحبتها نیست. بلکه اهمیت و وضعیت این تحلیل بالاتر هست.
یک تحلیل موقعیت، حتی اگر نادرست باشد میتواند بهتر از عدم این تحلیل باشد. چراکه یک تحلیل موقعیت نادرست ممکن است ضربههایی را وارد بیاورد اما دیگر از قدرت تحلیل درونی نمیکاهد و ما همچنان آن قدرت را میتوانیم داشته باشیم.
اما یک موقعیت بدون تحلیل درست مانند یک شمشیری است که ساعتها باید در دستانمان نگهداریم. نمیخواهیم کشت و نه کشته میشویم. تنها خستگی است که لحظهبهلحظه زیاد و زیادتر میشود و ما یک مرگ تدریجی را حس خواهیم کرد.
این سخنان به نظر میتواند اهمیت یک تحلیل موقعیت ( درست و نادرست ) را در موفقیت فردی به ما نشان دهد.
یک معنی بر تحلیل موقعیت در موفقیت فردی
اما یک تحلیل موقعیت در چارچوب موفقیت فردی به چه معنی میتواند باشد؟ تحلیل موقعیت و اتفاقات پیرامون ما چیزی شبیه به یک نقد یک اثر ادبی و هنری هست.
نقد یک اثر، مانند نقد کتاب به معنی دیدن اتفاقات و نوشتههای کتاب از یک جنبه دیگر است. پیدا کردن یک سری روابط خاص بین عوامل مختلف کتاب و همچنین متوجه شدن هدف غایی نویسنده از نگارش کتاب را بهنوعی نقد کتاب مینامند.
برعکس آن چیزی که تصور عموم است نقد کتاب یا هر اثر دیگری لزوماً به معنی پیدا کردن ایرادات و اشکالات اثر نیست. بلکه یک منتقد در جریان نقد، مشغول پیدا کردن زیر لایههای مختلف کتاب است و سعی میکند روابط مختلف بین اجزا را کشف کند و آنها را مانند یک جورچین کنار یکدیگر بگذارد.
حال دراینبین اگر قطعاتی گمشده باشد و یا جای مناسبی نداشته باشند ایراداتی به اثر وارد میشود و چون منتقد این موارد را کشف کرده است ناچار به بیان آن است. از طرفی هیچ اثری نیز از این اشتباهات مصون نیست. بنابراین همواره نام منتقد با پیدا کردن اشتباهات همراه شده است.
تحلیل وضعیت پیرامون
حال شما اگر بخواهید معنی یک تحلیل وضعیت را در چارچوب موفقیت فردی درک کنید. کافی است بهجای عبارت ” نقد ” از عبارت ” تحلیل وضعیت پیرامون ” استفاده کنید. ( مسلماً کلماتی مانند کتاب و اثر هنری و ادبی و … نیز حذف خواهند شد! )
درواقع تحلیل یک موقعیت در موفقیت فردی، پیدا کردن یک سری روابط منطقی است. این روابط رفتهرفته برای ما زیر لایههای اتفاقات را مشخص میکنند.
در اصل در موفقیت فردی یک تحلیل موقعیت شکاندن وضعیت موجود به موقعیتهای کوچکتر است و دوباره شکستن آنها به موقعیتهای دیگر.
تعریف نقد یک اثر و مثال آن برای تعریف تحلیل موقعیت در موفقیت فردی، ما را به یک مفهوم دیگر نیز میرساند و آن اینکه تحلیل موقعیت و وضعیت صرفاً برای موقعیتهای بد و اسفبار یا خاص و مهم نیست.
هر نوع موقعیتی، از کوچک و بیاهمیت تا بزرگ و مهم باید توسط شما مورد تحلیل و کالبدشکافی قرار بگیرد. این سخن به این معنی است که ما باید این مهارت را در موفقیت فردی بهگونهای یاد بگیریم که در ناخودآگاه ذهن ما رسوخ کند و ذهن ما خودبهخود توانایی انجام آن را داشته باشد.
چگونه یک تحلیل موقعیت در موفقیت فردی داشته باشیم؟
بیایید برای پیدا کردن روش یک تحلیل موقعیت در موفقیت فردی، به تعریف نقد ادبی برگردیم. در این تعریف ما چند ویژگی را باید مدنظر قرار بدهیم.
ما دنبال یک سری روابط هستیم: یادتان باشد اول باید رابطهها را کشف کنید تا بهواسطه آن بتوانید به زیر لایهها دست پیدا کنید.
برای اینکه این روابط را پیدا کنید. لازم است یک ابتدا و یک انتهای مشخص برای موقعیت تعریف کنید. و بعدازآن عوامل تعیینکننده را به ترتیب در ذهن خود لیست کنید.
حال کمکم رابطهها را پیدا خواهید کرد. ممکن است در ابتدا به نظر برسد که هرکدام از اینها به همه عوامل دیگر مرتبط است. اما این را بدانید که ما دنبال یک رابطه مستقیم میگردیم. بنابراین سعی کنید بیواسطهترین رابطهها را پیدا کنید.
یک تحلیل خوب، عامل موفقیت در زندگی
رفتن به عمق موقعیت: در بالا گفتیم که یک تحلیل موقعیت در موفقیت فردی یعنی شکستن موقعیت و تبدیل آن به موقعیتهای ریزتر.
اما تا چه تعداد باید این موقعیت را بشکانیم؟ به تعداد زیر لایههایی که پیدا میکنیم.
هر موقعیت چه تعداد زیر لایه خواهد داشت؟ تعداد رابطههای بیواسطه این تعداد را مشخص میکنند.
بنابراین شما به تعداد روابط اصلیتان زیر لایه و به طبع آن موقعیت یونیک تر خواهید داشت.
وقتی شما بتوانید این دو کار را بهدرستی انجام دهید، بهنوعی یک تحلیل موقعیت مناسب در موفقیت فردی خواهید داشت.
شاید در ابتدا شما به یک کاغذ و قلم احتیاج داشته باشید تا بتوانید دقیقاً به شکل گراف برای خود تصویرسازیهایی داشته باشید، اما رفتهرفته خواهید دید که بر اساس انواع موقعیتها سرعت تحلیل شما افزایش پیدا میکند و درون شما میتواند از این تحلیلها در جهت موفقیت فردی استفاده کند.
( برای اینکه بدانید چگونه یک تحلیل بر موفقیت فردی تأثیر میگذارد و از آن چگونه باید استفاده کرد پیشنهاد میشود به مجموعه مقالات گذشته مراجعه کنید )
احتمالاً سختترین کار در این روند، پیدا کردن یک نقطه ابتدا و انتها برای یک موقعیت باشد. این اتفاق را باید به احساسات خودتان واگذار کنید.
سعی نکنید با منطق این نقاط را پیدا کنید. در ابتدا مسلماً بهسختی و احتمال بهاشتباه این محدوده را برای موقعیت پیدا خواهید کرد. اما رفته رفته با اعتماد شما به احساستان موقعیت به واقعیت نزدیکتر میشود.
سخن آخر در باب موفقیت فردی
ما در این مقاله سعی داشتیم که بتوانیم روش یک تحلیل موقعیت در موفقیت فردی را آموزش دهیم. در این مسیر مجبور بودیم از اهمیت تحلیل عبور کنیم و برای تعریف مشخص و واضح از تحلیل موقعیت، نقد آثار هنری و ادبی را مثال زدیم.
اما این تمام داستان نیست. درست است که یک تحلیل وضعیت اشتباه از عدم تحلیل بسیار بهتر است. اما هدف ما این است که به موفقیت فردی برسیم.
بنابراین باید تا میتوانیم از اشتباهها جلوگیری کنیم. در مقاله بعدی تحت عنوان ” یک تحلیل خوب، عامل موفقیت در زندگی ” به این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه تحلیلی قوی و مناسب از اتفاقات داشته باشیم. پس با ما همراه باشید. مسیر همچنان ادامه دارد.
دیدگاهتان را بنویسید