شخصیت فردی، موفقیت فردی
تا حالا چند بار تست شخصیت شناسی دادهاید؟
شخصیت شما چیست؟
درونگرا، برونگرا یا مخلوطی از این دو؟
احتمالاً جواب این سؤالات را بهوضوح میدانید. بههرحال برای هرکسی جذاب است که شخصیت خودش را بشناسد و ویژگیهای آن را بهخوبی بداند.
اما سؤال اصلی اینجاست که دانستن این ویژگیهای شخصیتی چه تأثیری بر رفتار شما داشته است؟
آیا در برنامهریزی شما مؤثر بوده است؟
به بیان بهتر اهداف و برنامهریزی شما برای کسب موفقیت فردی، بعد از دانستن ویژگیهای شخصیتی چه تغییری کرده است؟
اگر پاسخ این دسته از سؤالات را نیز به شکل واضح میدانید و به این نکته رسیدهاید که شناخت ویژگیهای شخصیتی تأثیری در برنامهریزی شخصی و اهداف شما به شکل هدفمند داشته و باعث شده شما به موفقیت فردی نزدیک و نزدیکتر شوید. بنابراین از خواندن ادامه این مطلب صرفنظر کنید.
اما اگر اینچنین نبوده، بیایید باهم یاد بگیریم چطور از شخصیت فردی به موفقیت فردی برسیم.
شخصیت فردی، موفقیت فردی
برای رسیدن به موفقیت در مقاله ” چرا نمیخواهید موفقیت را تجربه کنید؟ ” ما فهمیدیم که باید ابتدا موفقیت را بهخوبی بشناسیم و تعریفی درست از آن داشته باشیم.
آنچه در این مطلب میخوانید!
در همین تعریف به نکات ساده اما فراموششدهای رسیدم و دانستیم برای اینکه به موفقیت برسیم باشخصیت موفقی داشته باشیم.
اینکه شخصیت موفق چیست و چگونه میتواند ما را در این مسیر کمک کند، چیزی بود که در ” شخصیت موفق، از صفر تا صد ” مورد بحث و بررسی قرار دادیم.
ما در این سیر مقاله از هدف به ابتدا حرکت میکنیم. بهنوعی با مهندسی معکوس کردن میخواهیم راهمان را پیدا کنیم. اینگونه کارمان راحتتر خواهد بود.
برای درک این راه کافی است یک مثال عینی را به خاطر بسپارید. برای رفتن از تهران به شیراز، بهتر است بهطور ذهنی از شیراز به سمت تهران حرکت کنیم. اینگونه راههای راحتتری و بهتری را میتوانید پیدا کنید. یکبار این روش را امتحان کنید.
حال در این مسیر، در این مقاله به اهمیت شخصیت و شخصیت شناسی و تأثیر آن در موفقیت حرف بزنیم. در اصل، هدف ما این است که بدانیم چگونه میتوانیم شخصیتی موفق داشته باشیم.
شخصیت از چیستی تا موفقیت فردی
در مقاله ” شخصیت موفق از صفر تا صد در صد” بهنوعی شخصیت را تعریف کردیم و فرق بین شخصیت و تیپ را مشخص کردیم و عنوان یک شخصیت موفق بیشتر آشنا شدیم. اما در ادامه به اینجا رسیدیم که باید برای داشتن یک شخصیت موفق، ابتدا باید خود شخصیت را تربیت کرد.
همانطور که در بالاتر گفتیم بسیاری از ما شخصیت خودمان را بهنوعی میشناسیم ولی از این شناخت استفاده چندانی نمیبریم. برای اینکه بدانیم این دانش میتواند چقدر برای ما مهم باشد، مثالی عینی میآوریم.
بسیاری از روابط جامعه و قوانین علوم انسانی به شکل فرمولی در طبیعت وجود دارد. یکی از جالبترین این فرمولها که میتواند نمود کاملی از مفهوم موردبحث به ما ارائه بدهد. فرمول انرژی اینشتین میباشد.
انیشتین در فرمول E=m*c^2 ثابت کرده است که هر ذره دارای انرژی بالایی است. حال در جامعه انسانی نیز یک همچنین رابطهای نیز وجود دارد. در حقیقت میتوان بهجای E، شخصیت را جایگذاری کرد و m نمادی از ذات انسانی باشد و c ( سرعت نور ) در یک فرمول انسانی میتواند شرایط محیطی و اجتماعی در نظر گرفته شود.
شاید کمی دچار سردرگمی شده باشید. بگذارید داستان را از جایی دیگر شروع کنیم. شخصیت چه تأثیری در زندگی انسانی دارد؟
نقش شخصیت
هر انسانی بر اساس یک سری ویژگیها و اتفاقات فکرهایی را میکند مثل قانون جذب و قسمتی از آنها را به عرصه عمل میرساند، این اعمال میتواند از حرف زدن تا کشتن یک انسان باشد.
نقش شخصیت اینجا درست مانند یک ماشین تبدیل میباشد. آن چیزهایی که باعث ایجاد افکار میشوند ابتدا از درون ماشین شخصیت عبور میکنند و سپس تبدیل به یک سری افکار خاص میشوند اما اینجا انتهای داستان نیست.
برای رسیدن به مرحله عمل نیست همین ماشین دوباره در برابر افکار قرار میگیرند تا مناسب و متناسب باشخصیت فردی اعمال او را مشخص کنند. ازاینرو است که میگویند، فلانی بر اساس شخصیتی که دارد باید اینگونه رفتار کند یا آنگونه فکر کند.
موفقیت فردی با فرمون شخصیت شناسی
از مباحث بالا میتوان این نتیجه را گرفت که دو عامل برساخت و ایجاد شخصیت انسان تأثیرگذار میباشد. اول ذات و درون او و دوم شرایط محیطی که در آن رشد و نمو کرده و در حال زندگی است.
درواقع همین دو عامل هستند که باعث شده است شخصیت به عاملی فردی تبدیل شود. بهطور مثال دو انسان دوقلو که در محیط یکسان و برابر رشد کردهاند، شخصیتی یکسان ندارند و این تأثیر ذات هرکسی را نشان میدهد.
حال احتمالاً میتوانیم به آن فرمول معروف برگردیم. شخصیت برای ما میتواند بهمثابه همان انرژی باشد که وجود دارد. درست مانند تمام ذرات و اجسام اطراف ما. وقتی ما بتوانیم این انرژی را بشناسیم و عوامل تشکیلدهنده را تشخیص دهیم میتوانیم از آن در جهت موفقیت فردی استفاده کنیم.
ذات انسان، درست مانند m در فرمول انیشتین ذرهای کوچک محسوب میشود، اما این ذره کوچک اصلیترین و بنیادیترین تفاوتها را رقم میزند. اما محیط و شرایط اجتماعی درست مانند سرعت نور عددی بسیار بزرگ محسوب میشود، که میتواند بزرگی فرمول شخصیت را معین کند.
بهطور مثال ممکن است در ذات شما فوتبالیست شدن وجود داشته باشد و بهنوعی یک استعداد باشد، اگر در محیطی غیر فوتبالی به دنیا بیایید و در این محیط بزرگ شوید، این بخش از شخصیت شما درست به همان اندازه اولیه خود کوچک میماند.
موفقیت فردی
بنابراین برای رسیدن به موفقیت فردی شخصیت فردی را تا حدودی شناختیم و عوامل آن را مشخص کردیم. حال باید بدانیم موفقیت فردی ما درگرو تغییر و دستکاری در کدام عامل اتفاق میافتد. محیط یا ذات؟
مسلماً هماکنون با قاطعیت میتوان جواب داد که ما ذات خود را نمیتوانیم تغییر دهیم و باید سراغ محیط بریم. اما این را نیز باید بدانیم که نمیتوانیم بیتوجه به ذات این تغییرات را پیاده کرد. در ادامه بیشتر از این موضوع صحبت خواهیم کرد.
شخصیت شناسی همان شناختن m
ابتدای این مقاله را با این سؤال شروع کردیم که آیا از شخصیت شناسی درجایی از زندگی و دررسیدن به موفقیت فردی استفاده میکنیم یا نه؟ آن چیزی که مسلم است این است که باید از آن در جهت رسیدن به موفقیت فردی استفاده کنیم. اما چگونه؟
درواقع موفقیت فردی ما وابسته به شخصیت ما شد و شخصیت به دو عامل ذات (m) و محیط (c) وابسته شد. در بالا نیز به این نتیجه رسیدیم که برای رسیدن به موفقیت فردی باید روی تغییر محیط دست بگذاریم. اما با شرایط خاص. آن شرط خاص این است که این تغییرات باید در جهت ذات خود ما باشد.
به بیان بهتر ما برای رسیدن به موفقیت فردی باید از انرژی شخصیتی خودمان حداکثر استفاده را بکنیم و اینزمانی اتفاق میافتد که محیط در راستای ذات درونی ما باشد.
اما سؤال اصلی اینجاست که ما ذات درونی خود را چگونه بشناسیم تا بتوانیم از آن در جهت همسوسازی استفاده کنیم و بهنوعی خودمان را به موفقیت فردی برسانیم؟
جوابش را همان ابتدا بیان کردیم. شخصیت شناسی! اینکه شما درونگرا هستید میتواند به شما در جهت انتخاب درست محل زندگی، محل کار نوع دوستان و حتی انواع غذاها و…. کمک کند.
وقتی این شرایط محیطی با آن چیزی که شما هستید منطبق شد شما درراه رسیدن به موفقیت فردی قدم برداشتید. حتی بسیاری از تستها امروزه خودشان در ادامه خودشناسی این موارد مختلف را مشخص میکنند.
بسیاری از افراد اشتباهی که میکنند این است که خودشان را معمولاً با محیط منطبق میکنند. چیزیهایی که آزارشان میدهد را قبول میکنند و دوست دارند بهترین شرایط را در این حالت بسازند. گرچه این اتفاق قابل ارزش است اما متأسفانه باید گفت که این مسیر، راهی به موفقیت فردی ندارد.
اما اینکه چگونه محیط را با ذات خود هماهنگ کنیم خود یک مبحث دیگری دارد که در مقاله ” پلی به نام ذهنیت موفق ” از آن بحث خواهیم کرد.
سخن آخر در باب موفقیت فردی
ما تا اینجا توانستیم رابطه بین ذات و محیط و شخصیت و تأثیر آن در موفقیت فردی را بررسی کنیم. در اصل ما خواستیم موفقیت فردی را برای رسیدن به شخصیت موفق و از آن را برای رسیدن به موفقیت کامل و غایی خود استفاده کنیم. اما هنوز ساخت موفقیت فردی تکمیلنشده است.
شما باید یاد بگیرید که بین ذات و محیط خود یک پل ایجاد کنید و نتیجه این پل تغییر درست شرایط محیطی باشد. ازاینرو باید ذهنیت موفق داشته باشید.
همه ما بهنوعی به دنبال رازهای موفقیت هستیم. اما راز موفقیت کلیدی است در این مسیر افتاده است. به موفقیت فردی خودتان ایمان داشته باشید. شما موفق هستید.
دیدگاهتان را بنویسید