مدیریت و کتاب راز موفقیت
احتمالاً وقتی شما هم به قفسه کتاب راز موفقیت در فروشگاهها نگاه میکنید متوجه میشوید که بیشتر این سری کتابها با عنوان خود را با مفهوم مدیریت آغاز میکنند.
مدیریت برای شما چه معنی دارد؟
مدیریت یک مفهوم فردی است یا اجتماعی؟
موفقیت در مدیریت چه نقشی میتواند در کل موفقیت زندگی داشته باشد؟
برای اینکه در مدیریت موفق شویم چه باید بکنیم؟
اینها سؤالاتی است که سعی میکنیم در ادامه این مقاله به آنها بپردازیم. بنابراین کمی بحث ما فراتر از کتاب راز موفقیت خواهد رفت، اما سعی میکنیم از گسترش بیمورد آن جلوگیری کنیم.
آنچه در این مطلب میخوانید!
ما در مقاله ” انواع مختلف کتاب راز موفقیت ” برای کتاب راز موفقیت پنج نوع مختلف نا بردیم. این ۵ مورد در دو دسته بزرگ موفقیت فردی و موفقیت اجتماعی قرار گرفتند.
در ادامه آن مقاله سعی شد دو نوع موفقیت در زندگی شخصی و زندگی اجتماعی موردبررسی قرار بگیرد. دسته سوم از موفقیت فردی را موفقیت در مدیریت نامیدیم.
محدودیت در هر چیزی که رخ بدهد، برای استفاده بهینه از آن نیاز به مفهومی به نام مدیریت است. وقتی زمان ما برای انجام کاری کم باشد، نیاز داریم این زمان را مدیریت کنیم.
وقتی منابع مالی ما برای خرید یک وسیله کافی نیست، لازم است برای رسیدن به هدف خودمان، منابع مالی را مدیریت کنیم. در سالهای گذشته به دلیل ایجاد محدودیتهای مختلف زمانی و مالی بیشتر سراغ مفهوم مدیریت رفتهایم و همین امر سبب شده است که بیشتر قفسه کتاب راز موفقیت را کتابهایی با مفاهیم مدیریتی به خود اختصاص بدهند.
در مفهوم اجتماعی مدیریت نیز به همین معنی هست، با این تفاوت که در آن منابع وسیعتر و حساستر میباشند. اما اصل موضوع یکی است.
ازاینرو میتوانیم مدیریت را پلی بین زندگی فردی وزندگی اجتماعی بدانیم. در ادامه قصد داریم کمی بیشتر با مفهوم مدیریت آشنا شویم و موفقیت در آن را معنی کنیم.
این موضوع کمک میکند موفقیت در مدیریت را بهعنوان یکی از شاخههای کتاب راز موفقیت بهتر درک کنیم.
مدیریت و کتاب راز موفقیت
در بالا یک تعریف جامع و کامل از مفهوم مدیریت به شما ارائه دادیم. بهتر است یکبار دیگر به این تعریف نگاه کنیم. مدیریت را توانایی کنترل منابعی نامحدود دانستیم.
این منابع هرچه محدودتر باشد، مدیریت آن حیاتیتر و سختتر میشود. حال با توجه به این تعریف به نظر شما موفقیت در مدیریت در انواع کتاب راز موفقیت به چه معنی میتواند باشد؟
کاملاً مشخص است که مدیریت ما وقتی موفق خواهد بود که منابع تحت اختیار را بهدرستی و به شکل بهینه مورداستفاده قرار داده باشیم. به بیان بهتر موفقیت ما در مدیریت را نوع آن منبع مشخص میکند.
یعنی اگر ما به دلیل کمبود وقت نیاز به مدیریت زمان پیدا کردیم. این زمان و وقت است که میتواند مشخص است ما در مدیریت موفق بودیم یا نه.
بنابراین قاعده کلی در کتاب راز موفقیت در باب مدیریت اینگونه است که منبع مورد مدیریت متر و معیار موفقیت ما خواهد بود. ازاینرو ما در مبحث مدیریت با دو رویکرد عمومی و اختصاصی مواجه هستیم.
در خرید کتاب راز موفقیت درباره مدیریت، عموماً در دید اول با جنبه اختصاصی آن روبرو میشویم. این جنبه و این رویکرد توسط عنوان کتاب قابلمشاهده هست.
وقتی عنوان کتاب راز موفقیت، مدیریت زمان یا مدیریت سرمایه یا قانون جذب و …. است، جنبه اختصاصی داستان زمان یا سرمایه هست.
اما جنبه عمومی موفقیت در مدیریت چه در کتاب راز موفقیت و چه در سایر موارد عموماً راه و روشهای کلی است که در باب مدیریت ارائه میشود. این روشها به شکل کلی یک سری اصول و شرایط خاص و فارغ از نوع منبع دارد.
البته متأسفانه در اغلب انواع کتاب راز موفقیت از این روشهای عمومی با عنوان جنبه اختصاصی یاد میشود تا در کتابهای بعدی این روشها بهبیاندیگر باری منبع جدید قابلاستفاده باشد.
اما فردی که به شکل دانشگاهی مدیریت خوانده باشد یا روشهای مدیریتی را بداند مسلماً متوجه این اتفاق خواهد شد.
درنهایت فارغ از دید عمومی و کلی نسبت به مدیریت و موفقیت در آن، این منابع هستند که روشها را تعیین میکنند. بنابراین شما باید دقیقاً بدانید که در چه حوزه محدودیت دارید.
گاهی اوقات ما نمیدانیم که مشکل زمانداریم یا نیاز به مدیریت مالی. مشخص کردن منبع مورد محدودیت میتواند به ما دررسیدن به موفقیت و انتخاب درست کتاب راز موفقیت یاری کند.
مدیریت؛ مهارت یا استعداد
مدیریت تخصصیترین مفهومی است که همه ما فکر میکنیم میتوانیم بهتنهایی از پس آن بربیاییم. درواقع وقتی حرف از مدیریت میشود، یک کاغذ و قلم برمیداریم و شروع میکنیم به نوشتن. حال بسته به منبع مورد مدیریت، نوع نوشتن فرق خواهد کرد.
به طور مثال، اگر بخواهیم مدیریت زمان داشته باشیم شروع به نوشتن ایام هفته یا ساعات شبانهروز میکنیم. یا اگر بخواهیم منابع مالی خود را مدیریت کنیم. میزان بدهیها، درآمد و … را مینویسیم.
بعدازآن، سعی میکنیم بین نوشتههای خود تناسبی برقرار کنیم و با خیال داشتن یک تناسب بهینه، خود را درکشیدن نقشه رسیدن به موفقیت مدیریتی موفق میدانیم.
اما خودتان پاسخ بدهید. چند درصد از این برنامهها و این مدیریتها موفقیتآمیز بوده است؟ عموماً هر بار که برنامهریزی میکنیم بعد از چند روز و یا نهایتاً یک هفته شکست را قبول میکنیم و به همان فرم اولیه خودمان برمیگردیم.
نمونه بارز این مسائل، کتاب آموزشی ۵۰۴ هست که شاید دهها بار هرکدام از ما کلمه abandon را خواندهایم. این یعنی ده بار شروع بیسرانجام این کتاب.
کتاب آموزشی ۵۰۴
در اینچنین مواقعی معمولاً ما خود را مقصر قلمداد میکنیم و خود را بیبرنامه و بدون پشتکار میدانیم. اما یک مثال قدیمی بین کتابخوانهای حرفهای رواج دارد و آن اینکه اگر کتابی را نتوانستید تا انتها تمام کنید، مقصر شما نیستید، این کتاب است که بهاندازه کافی جذاب نبود.
این مثال میتواند عیناً در باب مدیریت مورداستفاده قرار بگیرد. یعنی اگر شما نتوانستید برنامهای را پیاده کنید و مدیریت درست داشته باشید. مقصر شما نیستید. این برنامه است که مشکل دارد و باید اصلاح شود.
بنابراین با این حساب برعکس چیزی که فکرش را میکردیم ما برای موفقیت در مدیریت به تخصص نیاز داریم و این یعنی مدیریت یک مهارت است و نه استعداد.
هر چیزی که مهارت باشد یعنی قابل آموختن است و با تمرین و تکرار اشتباهات آن قابلرفع هست. بنابراین عملاً ما به چیزهایی احتیاج داریم که ما را در این مسیر راهنمایی کنند. بهترین استفاده از کتاب راز موفقیت در همین بخش هست.
شخصیسازی روشهای مدیریت کتاب راز موفقیت
در مقالات گذشته عموماً از کتاب راز موفقیت بهعنوان یک کمککننده در مسیر موفقیت یادکردیم. کمککنندهای که تا این جای کار نبودنش چندان ضرری به ما وارد نمیکرد.
اما در این مقاله شاهد این هستیم که برای موفقیت درزمینهٔ مدیریت به کتاب راز موفقیت نیاز داریم و اینجاست که کمک اصلی این کتابها مشخص میشود.
در بیان بهتر عملیترین نوع استفاده از کتاب راز موفقیت میتواند یادگیری انواع روشهای مدیریت در انواع منابع مختلف هست.
اما این سخن به این معنی نیست که هر چه در کتاب راز موفقیت نوشتهشده باشد همان را موبهمو اجرا کنید. اشتباهی که اکثر خوانندهها در برخورد با این کتابها دارند این است که تا مدتی عین گفتهها و برنامههای کتاب را اجرا میکنند و دوباره شکست میخورند.
اما اینجا مشکل از اصل برنامه نیست. بلکه مشکل از شخصی نبودن برنامه و مدیریت است.
مدیریت
درواقع چون مدیریت گفتهشده و تمرینهای دادهشده به شکل کلی و بدون توجه به شرایط عمومی و خصوصی فرد در کتاب راز موفقیت ذکرشده است، مسلماً نمیتواند برطرفکننده نیاز فرد باشد.
راهحل این است که خواننده با توجه شرایط ذاتی و محیطی خود برنامه را شخصیسازی کند و برای زندگی خود آن را طراحی کند.
این کار مسلماً در ابتدا سخت و پر از اشتباه خواهد بود. اما به خودتان فرصت بدهید. عمده قسمتهای برنامه درست در زمانهای اجرای برنامه تصحیح میشود.
بنابراین برنامه را شروع به اجرا کنید و از اجرا کردن آن نترسید. اما در اجرای برنامه خود هوشیار باشید و نقاط ضعف آن را پیدا کنید. کلید نقاط ضعف خستگی و کلافگی شما هست.
شما در هرجایی از برنامه که احساس کردید بهزور کاری را انجام میدهید باید برنامه را تغییر بدهید. البته در این مسیر با خودتان روراست باشید. هیچکس بهتر از شما خودتان را نمیشناسد. اگر تغییر برنامه صرفاً به خاطر تنبلی خود شما باشد، این مدیریت به هیچ سرانجامی نخواهد رسید.
سخن آخر در باب مدیریت و کتاب راز موفقیت
در این مقاله ما به مهمترین کارکرد و استفاده از کتاب راز موفقیت اشاره کردیم. درواقع مدیریت واژهای پیچیده است که به علت استفاده بسیار از آن، در تصور عموم کاری راحت است.
اما وقتی ۹۰ درصد برنامهها با شکست مواجه میشوند متوجه میشویم که برعکس چیزی که فکر میکردیم ما نیاز به یک تخصص و یا راهنماییهای یک متخصص داریم.
اینجاست که کتاب راز موفقیت وارد عمل میشود. البته در ادامه مسیر نیز به مورداشاره شد که برنامههای گفتهشده را باید شخصیسازی کرد و اجرای خام آن نیز چندان موفقیتی برای ما نخواهد داشت.
در مقاله بعدی میخواهیم سراغ موفقیت اجتماعی در کتاب راز موفقیت برویم و ۳ زیرگروه آن را موردبحث قرار دهیم.
مدیریت پلی بود که بتوانیم از موفقیت فردی به موفقیت اجتماعی برویم و آخرین حلقه از زنجیره سهگانه موفقیت را تکمیل کنیم. شما میتوانید برای مطالعه ادامه این مبحث به مقاله ” موفقیتهای اجتماعی در کتاب راز موفقیت ” مراجعه کنید.
دیدگاهتان را بنویسید