از بازآفرینی یک نیاز تا داستان موفقیت و هوش مالی
آیا میدانید شعار غیررسمی شرکت اپل چیست؟
این شرکت یک شعار غیررسمی اما بسیار عملی دارد که البته هیچگاه علناً آن را به زبان نمیآورد.
شعار این شرکت این است که: ” مشکل را بساز، راهحل را بفروش” .
این شعار شکل بیرحمانهای از داستان خلق یک نیاز است. داستانی شیرین و پولساز، آیا دوست دارید ما را در این سفر پولساز همراهی کنید؟
آیا میخواهید باهم تولد یک نیاز را به تماشا بنشینیم و رابطه آن را با موفقیت و هوش مالی پیدا کنیم؟
پس با ما در این سفر همراه شوید. قرار است به مقاصد جالبی برسیم
آنچه در این مطلب میخوانید!
از بازآفرینی یک نیاز تا داستان موفقیت و هوش مالی
ما طی مقالاتی که ابتدای آن از ” چرا نمیخواهید موفقیت را تجربه کنید؟ ” شروع شد، مفهوم موفقیت را مورد واکاوی قراردادیم و این موفقیت و انواع ابزارهای رسیدن به آن به شکل تئوری را تا ” چشمان بسته، عامل موفقیت در زندگی ” ادامه دادیم.
بعدازآن نوبت این بود که موفقیت را بر زندگی خودمان پیاده کنیم و به شکل عملی آن را ببینیم. ازاینرو ابتدا در ” راههای موفقیت در زندگی، از رؤیا تا واقعیت ” سعی کردیم زندگی را تعریف کنیم و در اینجا با مفهومی به نام ” تناسب و تعادل ” آشنا شدیم.
در ادامه مسیر این تناسب را از راه مقاله ” موفقیت در زندگی و کار از مسیر تناسب ” پی گرفتیم، تا به این نتیجه برسیم که برای لمس موفقیت باید مفاهیم زندگی شخصی و کاری را با یکدیگر جدا کنیم.
این اتفاق باعث شد در ” موفقیت و قانون جذب در کسبوکار آرزوی من و شما ” در باب موفقیت در حوزه کار صحبت کنیم و در اینجا بود که مفهومی به نام نیاز آفرینی و موفقیت و هوش مالی به میان آمد.
در این مقاله قصد داریم به این داستان بپردازیم که اصولاً نیاز آفرینی چیست و قرار است چطور به ما در کارمان بهخصوص در بخش موفقیت و هوش مالی کمک کند.
منتها قبل از شروع این داستان این را بدانید که کمی تعریف ما از تعاریف معمول موفقیت و هوش مالی تفاوت خواهد داشت. دید ما بیشتر به سمت کسب سود خواهد بود. در ادامه بیشتر در این باب سخن خواهیم گفت.
موفقیت و هوش مالی یک موقعیت وسیع
در مقاله ” موفقیت در کسبوکار آرزوی من و شما ” به این نتیجه رسیدیم که علاقه میتواند یکی از اصلیترین راهکارهای موفقیت در کسبوکار باشد. اثر این علاقه را از دو جنبه موردبررسی قراردادیم.
یکی اینکه علاقه خود را اصلاً چگونه پیدا کنیم و دوم اینکه چگونه بین علاقه و شغل و کسبوکار، تناسب و رابطه ایجاد کنیم. از این بحث، داستان آفرینش یک نیاز شروع شد و قرار شد آن را در قالبی به نام موفقیت و هوش مالی بررسی کنیم.
پس بیایید ابتدا این قالب، یعنی موفقیت و هوش مالی را درست بشناسیم.
آنچه تعریف عمومی از موفقیت و هوش مالی هست این است که ما بتوانیم امور مالی خود را مدیریت کنیم و از این مدیریت در جهت موفقیت کسبوکار استفاده کنیم. این تعریف ظاهراً ربطی به داستان آفرینش یک نیاز ندارد. اما وقتی تعریف خودمان را بسازیم داستان کمی فرق میکند.
تعریف ما از قالب موفقیت و هوش مالی این خواهد بود که، توانایی این را داشته باشیم که بتوانیم از هر چیزی سود به دست بیاوریم. این لزوماً به معنی راه نادرست و ناپاک نیست.
بلکه منظور ما این است که بتوانیم در محدودیتهای قانونی و شرعی، از هر چیزی پول دربیاوریم. این میتواند معنی عملیتری از موفقیت و هوش مالی را به ما بدهد.
در اصل اگر شما بتوانید یک سنگ سیاه را بفروشید صاحب یک هوش مالی هستید و حتی اگر بتوانید هزینههای خود را به مقدار مناسبی مدیریت و کنترل کنید، باز شما دارای یک هوش مالی مناسبی هستید.
مهم این است که برای رسیدن به موفقیت و هوش مالی راههای بسیار زیادی وجود دارد. ازاینرو نمیتوان قالبی محدود و کوچک را بهعنوان قالب اصلی بحث معرفی کرد.
حال سخن اینجاست که این قاب گسترده و وسیع را چگونه در این متن محدود جای داد؟ ساده است. کافی است راههای موفقیت و هوش مالی را محدود کنیم.
ما در این مقاله میخواهیم راههایی را بهعنوان قالب اصلی بحثمان قرار دهیم که بیشتر منتهی به فروش موفق و ارائه خدمات موفق میشود.
موفقیت و هوش مالی از دیدگاه یک فروش موفق
موفقیت و هوش مالی در محدوده فروش در حقیقت مجموعهای از قوانین و رفتارهایی است که از طریق آن میتوانیم فروش خود را تنظیم کنیم. یکی از این قوانین خلق نیاز است.
در حقیقت ایجاد یک نیاز باآنهمه اهمیتی که میتواند داشته باشد تنها یک عامل از بین تمام عواملیای است که در این بخش از موفقیت و هوش مالی وجود دارد.
بنابراین در اصل موفقیت و هوش مالی یک موضوع بسیار وسیعی است که یکی از شاخههای آن در حوزه فروش هست. در این حوزه نیز وسعت بهقدری است که نیاز است دوباره آن را تجزیه کرد.
بنابراین رابطه نیاز آفرینی با موفقیت و هوش مالی چیزی شبیه به نوه و پدربزرگ هست.
بااینحال بهتر است سراغ بخش دوم بحث خود برویم و به این سؤال پاسخ بدهیم که چگونه یک نیاز را ایجاد کنیم؟
شما نمیتوانید درجاهای یونیک و خلوت نیاز آفرینی کنید. برای اینکه نیاز ساختهشده شما زنده بماند نیاز به یک نفر دارد و باید این فرد حضور فعال داشته باشد و بتواند این نیاز را به سطوح دیگر جامعه ببرد.
اصطلاحاً استراتژی دوی امدادی را باید پیاده کنید. نیاز ساختهشده توسط شما درست مانند آن چوبی است که بین چهار شرکتکننده ردوبدل میشود، و این شرکتکنندهها همان مردم عادی هستند که وظیفه انتقال نیاز ساختهشده شمارا بر عهدهدارند.
ازاینرو جاهای شلوغ و پررفتوآمد و در مورد وسایلی که بیشترین استفاده را دارد، احتمال رشد نیاز ساخته شمارا چند برابر میکند.
بنابراین اولین اقدام شما این است که باید ببینید چه چیزی و کجا بیشترین خواهان را دارد. این سؤال میتواند منطقه کشت نیاز شمارا مشخص کند. توجه کنید.
در این مرحله مهم نیست که علاقه شما چه سمتی قرار دارد و دوست دارید چه برنامهای پیاده کنید. اصلی که گفتهشده، از اصول اساسی و اولیه پرورش یک نیاز هست.
دیگر مراحل ساخت نیاز بهعنوان یک بخش از موفقیت و هوش مالی
بعدازاین که شما محل کشت نیاز خود را بهخوبی پیدا کردید. نوبت این است که بدانید چه چیزی میخواهید کشت کنید. در دنیای اقتصاد دو نوع محصول میتوانید در نظر بگیرید.
یکی آن دسته از محصولاتی که رشد قارچی دارند. یعنی سریع به مرز همهگیری میرسد اما دوام چندانی ندارد و بعد از مدتی از بین خواهد رفت. پیروزی اینگونه محصولات درفروش بالای آنها هست. اصولاً هم برند یا نام خاصی ندارند و اصلاً مشخص نیست یکهو از کجا شروع شدن و چگونه گسترش پیدا کردند. در بازارهای ایران از این نمونهها کمپیدا نمیشود. چیزهایی مانند اسپینر و … از این دسته هست.
اما دسته دوم برای اعتبار و برند ارزش قائل است. اینجا بحثی به نام اعتماد ایجاد میشود. در حقیقت در این بخش کار شما کمی سختتر هست. زیرا شما میخواهید جا پای جای بزرگانی چون اپل بگذارید.
بنابراین کارتان سخت خواهد بود. اما اگر بتوانید موفق شوید، این موفقیت ابدیت خواهد بود.
برای اینکه جز دسته دوم باشید باید یک اصلاحیه در طرح و تعریف اولیه خود بدهیم و آن اینکه خلق نیاز در اینجا به معنی کشف یک نیاز بسیار پنهان است.
نیازی که خود صاحب آن نیز از آن بیخبر بوده است. بهطور مثال قبل از ایجاد اینترنت کسی فکر نمیکرد که نیاز دارد باکسی در آنسوی دنیا ارتباط برقرار کند و از آن اطلاعات بگیرد. ولی بعد از ایجاد این نیاز، اکنون ساعتی را نیز نمیتوانیم بدون اینترنت سپری کنیم.
اینجا منظور ما نیست که حتماً باید چیزی به بزرگی اینترنت خلق کنید اما نیازی که باید بیابید چیزی در همین حد است. احساس میکنید این کار سخت است؟ نیاز به مطالعه دارد؟ و یا اصلاً غیرممکن است؟
درست است. کاملاً حق با شماست. این کار بهقدری غیرممکن است که تنها تعدادی انگشتشمار قادر خواهند بود به این حد از توانایی و نیاز سازی برسند. ما نیز در اینجا حد نهایت آن را گفتیم اما هنوز میتوانید امیدوار باشید. چراکه قرار است چیزهای زیادی بگوییم که عملیاتیتر به نظر میرسد.
سخن آخر در باب موفقیت و هوش مالی
ما در این مقاله سعی کردیم که مفهوم مهم نیاز سازی را در عنوان و چارچوبی به نام موفقیت و هوش مالی توضیح دهیم.
دراینبین متوجه شدیم که خود موفقیت و هوش مالی یک موضوع بسیار گسترده محسوب میشود که نمیتوان آن را در یک جلسه و مقاله به اتمام رساند. ازاینرو رویکرد ما در ادامه این مقالات به این سمت خواهد رفت که موفقیت و هوش مالی را توضیح دهیم و بیشتر حول این محور خواهد چرخید.
اما در موردنیاز و روشهای ایجاد آن نیز صحبت بسیار کردیم. انواع آن را اشاره کردیم و گفتیم در حالتی که بتوان یک نیاز دائمی ایجاد کرد موفقیت نیز دائمی خواهد شد.
اما ایجاد این نیاز دائمی سخت و شاید غیرممکن باشد. در مقاله بعدی تحت عنوان ” موفقیت و هوش مالی از راه یک نیاز دائمی “ میخواهیم موفقیت و هوش مالی را تحت این عنوان بررسی کنیم.
تمام تلاش ما این است که در این سری مقالات شمارا به سمت موفقیت درست و عملی سوق بدهیم. اگر تازه به ما پیوستید، پیشنهاد ما این است که سعی کنید این سری مقالات را از ابتدای آن مطالعه فرمایید تا موضوع کاملاً برای شما روشن شود.
دیدگاهتان را بنویسید