موفقیت و قانون جذب، از ابتدا تا آخر
احتمالاً تاکنون چندین و چند بار قانون جذب را شنیدهاید و علتهای مختلفی برای اثبات این قانون نیز پیداکردهاید.
احتمالاً در این مقاله انتظار دارید که به این سؤال پاسخ دهیم که آیا قانون جذب حقیقت دارد؟ آیا میتوان از آن در رسیدن به اهدافمان استفاده کرد و موفق شد؟
باید بگویم که خیر، ما در اینجا قصد اثبات چیزی را که علم در آن نظری نمیدهد نداریم. ما یکچیز میگوییم. قانون جذب یا هر چیز دیگر تنها به خود شما بستگی دارد که واقعی باشد یا نه.
یک سنگ هم میتواند برای شما معجزه بیافریند اگر به آن اعتقاد داشته باشید. ما در این مقاله قصد داریم بهنوعی جنبه ایمان و اعتقاد در موفقیت و قانون جذب را بررسی کنیم.
آنچه در این مطلب میخوانید!
موفقیت و قانون جذب، از ابتدا تا آخر
ما در سیر مسیری که برای موفقیت ترسیم کردیم، در مقاله “شخصیت فردی، موفقیت فردی ” به این نتیجه رسیدیم که باید بین ذات انسان و محیط بیرونی هماهنگی و تناسبی ایجاد شود و این تناسب از طریق دستورات و خواسته درونی اتفاق بیفتد.
برای این منظور در ” پلی به نام ذهنیت موفق ” با مقولهای به نام ” پیام ” میان ذات و محیط بیرون آشنا شدیم و دانستیم که با چه تمریناتی میتوانیم این پیام را ایجاد کنیم.
در ادامه این مقالات به مقاله ” راز موفقیت چیست؟ ” رسیدیم. در این مقاله تمام تمرکز را روی مفهوم ” چه بگوییم ” گذاشته بودیم و قصد داشتیم با قوانین پیام رابط میان ذات و بیرون شنا شویم.
اما همانطور که گوشه اشارهای در مقاله ” پلی به نام ذهنیت موفق ” داشتیم، انسان یک آنتن ذاتی محسوب میشود (برای اثبات این داستان به مقاله ذکرشده مراجعه کنید) اما این آنتن نیاز به این دارد که کمی تقویت شود تا بتواند پیامهای تولیدشده را به محیط بیرون منتقل کند.
در حالت معمولی چندان میدان و قدرت خاصی توسط مغز و ذهن انسان وجود ندارد. اینجاست که رابطه موفقیت و قانون جذب معنی پیدا میکند و آشکار میشود. در ادامه بیشتر از این رابطه خواهیم گفت.
موفقیت و قانون جذب، رابطهای مهم
اینکه موفقیت چه رابطهای با درون انسان دارد، بحثی است که از ابتدای این سری مقالات باید آن را پی گیرید و سراغ مقاله ” چرا نمیخواهید موفقیت را تجربه کنید؟ ” بروید؛ بنابراین از بلندی کلام در اینجا پرهیز میکنیم و به اصل موضوع میپردازیم.
مهندسان برق میدانند که با عبور جریان برق از درون سیم، میدانی اطراف آن ایجاد میشود، این میدان میتواند با افزایش جریان برق یا کنار هم قرار گرفتن سیمهایی که در آن جریانهای یکسو قرار دارد، تقویت شود. هرچه قدر این میدان افزایش قدرتمندتر شود، نیروی جذب آن بیشتر میشود.
موفقیت و قانون جذب
مغز انسان شامل هزاران هزار و بیشتر از این حرفها، عصب میباشد. هرکدام از این عصبها، مانند یک سیمی هستند که منبعی (مغز) را به مصرفکنندهای (اعضای بدن) وصل میکند. البته همه اعصاب اینچنین نیستند و مسلماً کارایی دیگری نیز دارند.
در حقیقت پیامها میان اجزای مختلف بدن، توسط سیمکشی اعصاب میباشد که درون این سیم جریانی با ولتاژ بسیار کم درحرکت است.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اطراف هر عصب مغز میدانی کوچک وجود دارد، حال این میدان ممکن است بهطور اتفاقی در کنار میدانی دیگر اعصاب قرار بگیرد و شاید تقویت شود و یا از بین رود.
در اصل ما در موفقیت و قانون جذب به دنبال این داستان هستیم که چند درصد از این اعصاب را که میتواند در اختیار ما قرار بگیرد را جهتدهی کنیم و با یکدیگر همسو کنیم تا میدانی قوی ایجاد کنیم. این میدان به آن سمتی حرکت میکند که عصبهای ما در آن جهت قرارگرفته باشد.
بنابراین در موفقیت و قانون جذب دو نکته حائز اهمیت است. اینکه چگونه اعصاب را جهتدهی کنیم و دوم اینکه این جهتدهی باید چطور صورت بگیرد که بر اساس نیاز ذاتی داخلی باشد.
در مورد دوم میتوان گفت که اساساً تنها نوع و خود پیام برای انتقال مهم نیست. بلکه اینجاست که دومین ماشین شخصیت برای ما کار میکند (برای درک بیشتر به مقاله ” شخصیت موفق، از صفرتا صد ” مراجعه کنید.)
آموزش رابطه موفقیت و قانون جذب
اما بخش اصلی این مقاله اینجاست که یاد بگیریم که چطور ذهن خود را جذاب کنیم و کاری کنیم که عصبهایی که تحت کنترل ما هستند در یک راستا قرار بگیرند.
منتها قبل از اینکه به مبحث و آموزش موفقیت و قانون جذب، ممکن است این سؤال برای شما ایجاد شود که مگر انسان دسترسی برای جهتبخشی به اعصاب خویش را دارد؟
روی دیگر این سؤال این است که چندین سال پیش میپرسیدند که بیماریهای جسمی چگونه میتواند منشأ روحی داشته باشد. در حقیقت جسم و روح ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارد. اکنون به دلیل پیدا نکردن رابطهای مشخص بین اینها نمیتوان این ارتباط را نادیده گرفت.
ازاینرو میتوان گفت روح و روان انسان میتوان برخی از این اعصاب را جابجا کند و در جای مناسب یا نامناسب خود قرار دهد. همانطور که انسان وقتی بسیار ناراحت و عصبانی میشود ممکن است دچار گرفتگیهای عضلانی شود. چراکه اعصاب مختلفی همزمان به دلیل فشاری که واردشده در یکجهت قرارگرفتهاند، منتها در جهتی نادرست.
چشمان بسته، عامل موفقیت در زندگی
بنابراین در موفقیت و قانون جذب نیز تقریباً یک همچنین بحثی داریم. یک مثال دیگر اینکه انسان وقتی بهراستی درخطر از دست دادن جان قرار داشته باشد، تمام اعصابی که تحت کنترل هستند، در یکجهت قرار میگیرد.
ازاینرو انسان کارهایی خارقالعاده دز آن لحظه انجام میدهد که معمولاً از قدرت اختیار او خارج است. میتواند با سرعت فراتر از حد تصور بدود و یا سنگی چند تنی را از روی خود پرت کند.
این اتفاق رابطه مستقیم با موفقیت و قانون جذب دارد. انسان در آن لحظه به خاطر اینکه میخواهد زنده بماند و با تمام وجود و ذات خود این درخواست را به ذهن منتقل میکند و ذهن با توجه به موقعیتی که در آن قرار دارد تمام قوای خود را به اختیار میگیرد تا پیام را به دنیای بیرون منتقل کند. اینچنین میشود که در مسئله بقا موفقیت و قانون جذب اتفاق میافتد.
اینها مثالهایی است که به حالت طبیعی اتفاق میافتد. ما دنبال این هستیم که این اتفاقات را در باب موفقیت و قانون جذب خودمان رقم بزنیم.
برای موفقیت و قانون جذب چهکار باید کرد؟
در قسمت بالا در باب موفقیت و قانون جذب جست و گریخته گفتیم که باید بهنوعی باروح و روان انسانی این قسمت دوم از ماشین شخصیت را راهاندازی کنیم. به این معنی که جسم ما در این بخش مطیع افکار ما باید باشد. ازاینرو به نظر میرسد که باید روی افکار خود کارکنیم.
افکار ما به معنی آنچه میاندیشیم نیست. ما در مقاله قبلی دراینباره توضیح دادیم که افکار اصلی ما در ذات ماست که شکل میگیرد. ازاینرو منظور ما از افکاری که میگوییم این است که این افکار به عرصه حضور برسد.
بگذارید این را درروش آموزشی موفقیت و قانون جذب توضیح دهیم.
ذهن انسان از انواع ورودیها پشتیبانی میکند. در کلام بهتر انسان میتواند ۵ نوع ورودی داشته باشد. تمام این ورودیها در ذهن انسان تجزیهوتحلیل میشود و بر اساس این تجزیهوتحلیل مغز انسان تصمیم میگیرد که چگونه اعصاب را چینش کند و چه اعمالی انجام دهد.
بنابراین کلید طلایی در موفقیت و قانون جذب این است که ورودیها را کنترل کنید. بیایید کمی دقیقتر به این داستان نگاه کنیم. ما چگونه میتوانیم ورودیهای ذهن را کنترل کنیم؟
در اصل روی بهتر سؤال این است که در موفقیت و قانون جذب برای رسیدن به هدف خودمان چه ورودیهایی باید به ذهن القا کرد تا آن را مجاب به همسو کردن عصبها کرد؟
نکته اساسی و مهم اینجاست که ذهن انسان چه در برابر موفقیت و قانون جذب و چه در برابر هر چیزی نسبت به ورودیهای خود چندان قدرت انتخاب ندارد؛ بنابراین اصلیترین عامل موفقیت نهتنها در موفقیت و قانون جذب بلکه در زندگی این است که بتوانیم ورودیهای ذهن خود را کنترل کنیم.
سخن آخر در باب موفقیت و قانون جذب
اما در آخر این مقاله که سعی کردیم نگاهی نو به موفقیت و قانون جذب داشته باشیم، میتوانیم این جمعبندی را بکنیم که برای به اختیار درآوردن اعصاب و همسو کردن آنها باید ورودیهای ذهن را در اختیار خودمان بگیریم.
اینکه چگونه این ورودیها را در اختیار خود بیاوریم، مطلبی است که در مقاله ” چشمان بسته، عامل موفقیت در زندگی ” بحث خواهیم کرد.
ورودیهای مغز نهتنها میتوانند به عصبهای مغزی را در یکجهت قرار دهند بلکه به ما این اختیار را میدهند که برای رسیدن به موفقیت و قانون جذب، آنها را در جهت مناسبی قرار دهیم. اینکه چطور این کار را میکنند، مبحثی است که در آینده از آن خواهیم گفت.
دیدگاهتان را بنویسید