زندگی نامه نیک وویچیچ و فعالیتهای خارق العاده او
همه ما در طول زندگی خود با تعداد زیادی از افرادی که دارای مشکلات جسمانی هستند، روبهرو شدهایم. خیلی از این فراد محدودیتهای خود را قبول کرده و شاید هیچ وقت به فکر زندگی عادی و موفقیت نباشند. بسیاری از آنها در افسردگی به سر میبرند و تنها به گذراندن روزها فکر میکنند. در این میان تعداد زیادی هم وجود دارند که با محدودیتهای خود مبارزه کرده و از دل همین محدودیتها به موفقیتهای بزرگ و چشک گیری دست پیدا میکنند. نیک وویچیچ نیز یکی از همین افراد است.شاید خیلی از شما نام نیک وویچیچ را شنیده باشید ولی با زندگی او به صورت جزئی آشنایی ندارید. گروه آموزشی رضا کلاهی در این مطلب تصمیم دارد تا شما را به صورت کامل با زندگی نامه نیک وویچیچ آشنا نماید. با ما همراه باشید.
زندگی نامه نیک وویچیچ
همانطور که گفتیم نیک وویچیچ یکی از هزاران نفری است که با معلولیت به دنیا آمده است. البته لازم به ذکر است که او جزء معدود افرادی است که به دلیل ابتلا به سندروم تتراآملیا، بدون دست و پا به دنیا آمد. وقتی این میزان از معلولیت را تصور میکنید، قطعا روزهای تاریک و سختی را متصور خواهید شد.
ولی باید بگوییم که با همه این مشکلات نیک وویچیچ کسی است که از بسیاری از افراد کاملا سالم موفقتر بوده و بهتر عمل کرده است. در حال حاضر او یکی از بهترین سخنرانان انگیزشی در جهان است که طرفداران بیشماری دارد. در ادامه زندگی نامه نیک وویچیچ را به صورت جزئی بررسی خواهیم کرد.
کودکی و تحصیلات نیک وویچیچ
نیکولاس جیمز ووییچیچ (Nick Vujicic) در سال ۱۹۸۲ در ملبورن استرالیا به دنیا آمد. در آن زمان عکسبرداری از جنین وجود نداشت و به همین دلیل در اکثر موارد پزشکان متوجه نقص عضو نوزاد نمیشدند.
نیک نیز یکی از همان نوزادانی است که به همین شکل به دنیا آمد. پس از تولد نیک وویچیچ شک خیلی بزرگی به خانواده او وارد شد، به صورتی که او این اتفاق را اینگونه تعریف میکند: “وقتی که برای اولین بار پدرم مرا در بیمارستان دید حالش بد شد و بیرون رفت همه شوکه بودند و سریع مرا از مادرم دور کردند. مادرم چون در همان بیمارستان از پرستاران بود متوجه وجود مشکلی شد و از همه خواست که به او بگویند که چه اتفاقی افتاده اما کسی جرات نمیکرد که به او بگوید که چه شده و فرزندش فقط تنه دارد.
اما بالاخره پرستاران مرا پیش مادرم آوردند وقتی مرا دید شوکه شد و شروع به جیغ زدن کرد و نخواست که مرا ببیند. هیچ کس مرا بغل نمیکرد مدتی طول کشید تا پدر و مادرم از شوک بیرون بیایند تا بتوانند به من محبت کنند اما من با به دنیا آمدنم یک دنیا غم و مشکل را برایشان آوردم.
در اوایل زندگیم خانوادهام تصمیم داشتند مرا به خانواده دیگری بسپارند که بعدا پشیمان شدند. مسلما من هرچه بزرگتر میشدم، جای بیشتری در دل آنها باز میکردم و دیگر آنها به سادگی نمیتوانستند مهر مرا از دلشان بیرون کنند.”
هیچ کسی در آن زمان نمیتوانست این را تصور کند که این نوزاد در آینده چگونه میتواند قلههای موفقیت را بپیماید و با اعتماد به نفسی باور نکردنی به شخص بسیار مهمی تبدیل شود.
پس از اینکه قانون ممنوعیت ورود افراد معلول به مدرسه حذف شد، نیک وویچیچ از اولین نفراتی بود که وارد مدرسه شد. زمانی که ۸ سال داشت، به دلیل رفتار همکلاسیهایش دچار افسردگی شد و حتی تصمیم گرفت خود را در آن غرق کند. البته او به دلیل علاقهای که پدر و مادرش به او داشتند، از این کار منصرف شد.
نیک وویچیچ تلاش برای زندگی بهتر را آغاز کرد و به کمک مادرش آموخت که چگونه با دو انگشتی که در سمت چپ پایین تنه خود دارد، کارهای روزمره مانند نوشیدن آب با لیوان، تایپ، پرتاب توپ بیسبال و … را انجام دهد.
زمانی که وارد دبیرستان شد، رهبری گروه را بر عهده داشت و برای موسسات خیریه پول جمعآوری میکرد. سرانجام در ۱۷ سالگی موسسه خیریه خود را با نام “زندگی بدون دست و پا” افتتاح کرد. او در سن ۲۱ سالگی دو مدرک لیسانس خود در رشتههای حسابداری و برنامهریزی را از دانشگاه گریفیت دریافت نمود.
فعالیتهای نیک وویچیچ
زمانی که نیک وویچیچ فعالیتهای خود را گسترش داد، حرفهای جذابی برای هزاران نفر داشت و به تعداد زیادی از مردم کمک کرد تا امید خود را دوباره به دست آورده و به زندگی ادامه دهند.
این شد که او در حال حاضر یک سخنران انگیزشی بسیار موفق بوده و همچنین مدیریت سازمان غیرانتفاعی زندگی بیحدومرز را بر عهده دارد. البته لازم به ذکر است که او توانسته مهارتهای دیگری مانند شنا کردن، موج سواری و بازی گلف را نیز به دست آورد.
یکی دیگر از فعالیتهای مهم نیک وویچیچ نوشتن کتاب زندگی بیحد و مرز میباشد. این کتاب شرح زندگی نیک بوده و ۱۲ فصل دارد. او در تک تک صفحات این کتاب در رابطه با امید به زندگی صحبت کرده و جملات زیبایی را برای مخاطب گردهم آورده است.
برخی از جملات نیک وویچیچ
- هر روز برو جلوی آینه و این جمله رو به خودت بگو: من قدرتمندتر از اون چیزی هستم که فکر میکنم.
- باید تصمیم بگیری که لیاقت بهترینها رو داری.
- همیشه به خودت بگو من راهشو پیدا میکنم. برای هر مشکلی یک راه حل معنوی وجود داره. دقیقاً همون جایی که تمام راه حلات تموم می شه راه حل خدا شروع میشه.
- فرهنگ سرزنش شما را به جایی نمیبره، دنبال مقصر نباشید.
- موفقیت تکرار کارهای لجوجانه کارهای کوچک ولی بطور منظم هست.
- تعریف شجاعت: تعداد بارهایی که تو بر ترسها غلبه کردی.
- هیچ وقت عمق رودخونه رو با تا پات اندازه نگیر، ریسک باید معقول و منطقی باشه.
- زمان افکار منفی به سمت ما هجوم میاد که استُپ کردیم، خلوت کردیم، تو خونهایم، تنهائیم؛ این موقع باید بلند شد و از اون فاز خارج شد. باید از خونه بیرون زد و خودمون رو از تنهایی در بیاریم.
- از منابع موجودت استفاده کن، ببین چی داری و بعد تمرکزت رو ببر رو چیزهایی که داری.
- حق نداری تسلیم شی، حق نداری ناامید شی و حق نداری در اون تسلیم شدن و ناامیدی بمونی.
- اگه دستتو بگیرن میتونی موفق شی، اگه پاتو بگیرن می تونی موفق شی، اگه امیدتو بگیرن نمی تونی موفق شی. ناامید شدن سادهترین کار دنیاست.
- آدمای ضعیف موانع رو میبینن و آدمای قوی منابع رو میبینن.
- هر چیز بزرگی که ارزش ساخته شدن رو داره ارزش صبر کردن رو هم داره.
- داشتن رویا مجانیه، اما سفر به سمت رویا هزینه میخواد. میخوای پولدار شی مجانیه ولی اگه میخوای پولدار شی باید بهاشو بدی. بها فقط پول نیست: غر، انرژی منفی، عصبانیت، شکست و ….
نتیجهگیری
شما در این مطلب به صورت کامل با زندگی نامه نیک وویچیچ، یکی از بزرگترین سخنرانان انگیزشی در جهان آشنا شدید. در ادامه میتوانید برای مطالعه زندگی نامه سایر افراد موفق، مقالات سایت را دنبال نمایید.
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
زندگی نامه کامل دکتر الهی قمشه ای
5.6k بازدید
-
زندگی نامه مایکل فلپس و تمامی افتخارات او
25.89k بازدید
-
زندگی نامه علیرضا نبی؛ خیر و کارآفرین برجسته ایرانی
29.67k بازدید
-
زندگی نامه سرنا ویلیامز
15.63k بازدید
-
آشنایی به زندگی نامه پر فراز و نشیب مایکل جردن، استوره آمریکایی بسکتبال
6.59k بازدید
-
زندگی نامه پروفسور سمیعی + تمامی فعالیتهای ویژه او
7.18k بازدید
دیدگاهتان را بنویسید