مهارت نه گفتن در قانون جذب را یاد بگیرید
احتمالاً در برخی از برنامههای تلویزیونی یا در نصیحتهای پدرانهای که تا امروز، از قدرت نه در جامعه بسیار شنیدهاید.
همه ما میدانیم که اگر بخواهیم در دنیای اطراف خود و در جامعه به هر مفهوم و خواستهای پاسخ مثبت بدهیم، بهراحتی نابود میشود. علت اصلی این موضوع نیز این است که هر انسان روحیه متفاوت خود را دارد اگر قرار باشد باروحیه فرد دیگری پیش برود و یا خواستههای دیگران را اجرا کند، روح خود را از دست میدهد که چیز چندان جذابی نیست.
اما سؤال اصلی این است که آیا باید به خودمان هم نه بگوییم؟
اگر قرار باشد به خودمان نه بگوییم چگونه این کار را بکنیم؟
نه گفتن چه نتیجهای در رسیدن به قانون جذب دارد؟
در ادامه میخواهیم به سؤالاتی ازایندست پاسخ دهیم. توجه داشته باشید که این مسئله میتواند نقش کلیدی دررسیدن شما به قانون جذب داشته باشد.
اگر سری مقالات گذشته را خوانده باشید متوجه خواهید شد که ما باید بتوانیم به خودمان هم نه بگوییم و این نه گفتن جزئی از مسیر رسیدن ما به قانون جذب است.
در ” نامحدود در محدوده ۲۴ ساعته نیاز قانون جذب ” کاملاً متوجه شدیم که زمان بسیار محدودتر از چیزی است که فکرش را میکنیم، پس باید بتوانیم برنامههای مختلف خود را کنار بزنیم و تنها یک یا دو برنامه بین آنها برای انجام دادن نگهداریم.
در مقاله ” قدرت تکرار در قانون جذب ” نیز این موضوع را موردبررسی قراردادیم که چگونه میتوانیم تمرین کردن را در برنامه روزانه خود قرار دهیم. دانستیم که تمرین و تکرار عملی است که هر دو ذهن خودآگاه و ناخودآگاه را درگیر میکند.
ازآنجایی که ذهنیت منطقی یا خودآگاه ما بسیار تنبل و کم حافظه و کم ظرفیت است، پس بهتر است چیزی بیش از توان آن خواهیم.
ازاینرو باید برنامهها و اهداف خود را محدود و معدود کنیم تا بتوانیم بر اساس توانایی ذهنیت خودمان عمل کنیم. این موضوع نیز دومین دلیلی بود که در طی مقالات گذشته با یکدیگر بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که ما باید بتوانیم به خودمان نه بگوییم و جلوی برخی اتفاقات را بگیریم.
به چیزهایی قرار است نه بگوییم؟
انسان موجودی است که باقدرت یادگیری بالا به دنیا میآید و این مهمترین تفاوت او نسبت به سایر حیوانات است. اما این موجود توانا که میتواند تقریباً هر مفهومی را یاد بگیرد محدودیتهایی هم دارد.
هرچه که سن انسان بیشتر میشود کمکم ذهن منطقی خستهتر و فرسودهتر میشود و ظرفیت گذشته خود را از دست میدهد. نکته جالب اینجاست که این قدرت به شکل خطی کاهش پیدا نمیکند.
بلکه این قدرت تا سنین ۱۰ تا ۱۵ سال به شکل نمایی کاهش پیدا میکند و از این سن به بعد تقریباً قدرت ذهن خودآگاه ثابت میماند یا بهتر است بگوییم با شیب کمتری کاهش پیدا میکند.
ازاینروست که میگویند موسیقی را سعی کنید در کودکی یاد بگیرید. چراکه موسیقی مانند یکزبان جدید است و ممکن است حتی سختتر باشد ازاینرو نیاز به قدرت بالایی دارد.
این موضوع فیزیولوژی و شناختی ما را به این مفهوم میرساند که اگر میخواهیم در سنین بزرگسالی دنبال مهارت یا مفهومی باشیم باید این مفهوم و مهارت را بهعنوان یک شاخص و بهعنوان یک هدف مشخص در نظر داشته باشیم.
به زبان سادهتر واقعیت این است که ذهن ما توانایی حمل چندین هدف مختلف را در بزرگسالی از دست میدهد. در عوض این توانایی را بهمرور پیدا میکند که میتواند روی یک نقطه و یک موضوع تمرکز بیشتری داشته باشد.
پس بیایید بهجای ضربه خوردن از نقطهضعف، از نقطه قوت خودمان استفاده کنیم. همه ما دوست داریم در همهچیز موفق و سرآمد باشیم.
دوست داریم زبانهای مختلفی را یاد بگیرم درعینحالی که مهندس قوی درزمینهٔ برنامهنویسی یا شبکههای کامپیوتری باشیم. در کنار اینها هم میخواهیم در طراحی با قلم استاد کمالالملک زمانه شناخته شویم و از طرفی زمانی را برای افزایش قدرت نقد و نویسندگی خود میخواهیم کنار بگذاریم!!!
حتی گفتن این برنامههای شخصی خود خسته کننده است، چه برسد به اینکه بخواهیم آنها را اجرا کنیم.
حال فرض کنیم ازنظر زمانی و حتی توانایی ذهنی توانایی اجرای این برنامهها را در کنار هم داشته باشیم. مشکل بعدی اینجاست که هرکدام از این برنامهها وقتی از سطح عمومی و معینی عبور میکنند، به شکل فزایندهای نیاز بهوقت و توانایی بالایی دارند.
یعنی بعدازاین شما توانستید چند نقاشی معمولی بکشید، اگر میخواهید در آن پیشرفت کنید، باید غالب وقت خود را برای آن صرف کنید درحالیکه سایر برنامهها نیز همین موضوع را در پیدارند و عملاً شما به چند ۲۴ ساعت در یک روز نیاز دارید!!
تنها صد در صد عالم!
در دنیا کمتر چیزی را میتوان گفت که قطعیت کاملی در آن باشد. یکی از این مفاهیم همین موضوعی است که در بالاتر به آن رسیدیم.
یعنی بر اساس ۳ مشکل اساسی یک انسان معمولی و عادی مانند من و شما در سن معمولی ۲۰ تا ۴۰ سال و بیشتر نمیتواند یک یا نهایتاً دو برنامه اصلی بیشتر داشته باشد.
حال در کنار سه مشکل اصلی که بیان کردیم، مشکلات فرعی مانند سختیها و درگیریهای ذهنی که در زندگی برای همه ما پیش میآید بهراحتی میتواند بخش عمدهای از زمان و توانایی ذهنی شما را اشغال کند.
ازاینرو به جای این که بخواهیم تمام این مشکلات را برای رسیدن به چندین هدف حل کنیم، با انتخاب یک هدف همه این مشکلات را پایان دهیم.
به معنی بهتر کلمه، شما بهجای این که بخواهید برای رسیدن به تمام اهداف خود، با توانایی ذهنی، محدودیت زمانی، گسترده بودن اهداف و انواع مشکلات ریز و درشت زندگی بجنگید؛ با انتخاب یک هدف تمام این معضلات را کنار میگذارید.
حال سؤال اصلی این است که چگونه میتوان به برنامههای خود نه گفت؟ مهمترین مشکلی که در نه گفتن به برنامههای ما وجود دارد این است که ما از روی علاقه معمولاً این اهداف را انتخاب میکنیم.
یعنی دوست داریم که زبان فرانسه یاد بگیرم یا دوست داریم که بتوانیم سازی بزنیم و برای دل خویش آوازی بخوانیم و دوست داریم که در جامعه مهندس خبرهای شناخته بشویم.
بنابراین عملاً ما باید با دوست داشتن خودمان بجنگیم و این بعد از کار در معدن میتواند سختترین کار دنیا باشد!
برای اینکه بتوانیم با این موضوع کنار بیاییم ناچارا باید از سلاح منطق استفاده کنیم. بنابراین از خودتان بپرسید که چرا این برنامه را دوست دارید؟ پاسخ این سؤال بسیار میتواند در نه گفتن شما به برنامهتان مؤثر باشد.
در اغلب اوقات پاسخ این سؤال به چند علت خاص و مشخص است. علتها عبارتاند از: درآمد، جایگاه اجتماعی، استعداد و علاقه درونی و حال خوش! پس باید چهکار کرد؟
برای اینکه بتوانید از این سردرگمی نجات پیدا کنید، صفحه کاغذی بردارید جدولی در آن طراحی کنید. در ستون عمودی راست جدول تمامی اهداف و برنامههایی که در آینده میخواهید به آن برسید را یادداشت کنید.
در ستون افقی بالای جدول تمام معیارهای مهم زندگی خود را یادداشت کنید. زیر این ستون به هر معیار خود امتیازی بدهید. مثلاً درآمد برای شما مهمتر از خنده و شادی است، نمره ۵ به درآمد و نمره ۳ به تفریح بدهید.
حال سعی کنید جدول را پرکنید و نمرهای بر اساس معیارهای خود استخراجکنید. توجه داشته باشید، حتماً فاکتور تجربه یا دانش قبلی را در این جدول لحاظ کنید و آن را بسیار مهم بدانید.
زیرابه هر حال شما برای این مسئله زمان صرف کردهاید که باارزشترین اتفاق ممکن است.
درنهایت بین امتیازهای دادهشده کمترینها را حذف کنید و آن برنامهای که بماند میتواند بهعنوان هدف اصلی شما که نیاز شما در آینده را برطرف کند مطرح شود.
اما این تمام راه نیست، هنوز برنامه انتخابشده باید چکش خوری شود و اولین چکشهای این هدف قرار است در ” محدود فکر کردن در قانون جذب ” زده شود.
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
چگونه از طریق قانون جذب فرشته میکائیل ارتباط برقرار کنیم؟
136.4k بازدید
-
کارما چیست ؟ ۱۵ قانون کارما که هرکسی باید بداند!
18.39k بازدید
-
چگونه با جملات تاکیدی در کارمان گشایش ایجاد کنیم؟
24.31k بازدید
-
عبارات تاکیدی معجزه گر چیست؟
24.47k بازدید
-
چگونه با قانون جذب بیمار را شفا دهیم؟
41.5k بازدید
-
چطور می شود با قانون جذب طلاق گرفت ؟
16.53k بازدید
دیدگاهتان را بنویسید