دقیقترین بررسی درمورد عزت نفس در نهج البلاغه
عزت نفس یکی از مباحث مهم در زندگی هر فردی است. این موضوع به قدری از اهمیت بالایی برخوردار است که از جنبهها و دیدگاهها مختلفی مورد بررسی قرار گرفته و بسیاری از بزرگان در رابطه با آن نظر دادهاند.
ما قبلا در رابطه با عزت نفس در اسلام صحبت کردهایم . در این مطلب قصد داریم در رابطه دیدگاه حضرت علی (علیه السلام) در مورد این موضوع و عزت نفس در نهج البلاغه مطالبی را خدمت شما ارائه کنیم.
با گروه آموزشی رضا کلاهی در این مطلب همراه باشید تا درمورد این موضوع اطلاعات مناسبی به دست آورید.
آنچه در این مطلب میخوانید!
عزت نفس چیست؟
عزت نفس دقیقا همان احساسی است که شما نسبت به خود دارید و ارزشی است که برای خود قائلید. زمانی که شما نسبت به خود حس خوبی داشته باشید یعنی از عزت نفس خوبی برخوردارید و اگر از کارهای خود ایراد گرفته و نسبت به خود و فعالیتهایتان حس خوبی ندارید، عزت نفس شما پایین است.
احساس توانمندی و احساس ارزشمندی دو حس تشکیل دهنده عزت نفس هستند. ارزشمندی دقیقا همان حسی است که شما نسبت به خود، در خلوتتان حس میکنید و توانمندی به توانایی شما در انجام هر کاری و در هر حوزهای برمیگردد.
هر شخص برای اینکه نسبت به خود حس خوبی داشته باشد باید معیاری برای سنجش خوبی و بدی داشته باشد. این معیارها و ارزشها توسط خود فرد تعیین شده و شخص دیگری در آن دخالت نمیکند.
دقت کنید که عزت نفس را با اعتماد به نفس اشتباه نگیرید چراکه این دو موضوع اصلا با هم یکی نیستند. برای اینکه با تفاوت این دو به صورت کامل آشنا شوید مطلب تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس را مطالعه کنید.
تعریفی که حضرت علی (علیه السلام) و اسلام در رابطه با عزت نفس یا کرامت نفس بیان میکنند در حالت کلی همین تعریف است ولی در انتخاب ارزشها تفاوتهایی را قائل است.
عزت نفس در نهج البلاغه
با توجه به تعریفی که اسلام از عزت نفس دارد و اینکه حضرت علی (علیه السلام) یکی از مریدان این دین است، تعریفی که ایشان از عزت نفس دارند نیز کاملا با نظر سلام و قرآن یکی است.
از نظر این حضرت کرامت یا عزت نفس همان بزرگواری و ارجمندی است و از شکست و خواری انسان جلوگیری میکند. پس هر چیزی که خواری انسان را در پی داشته باشد، عزت را زیر سوال برده و ذلت را به دنبال خود میآورد.
انتخاب حضرت علی (علیه السلام) میان زندگی با ذلت و مرگ با عزت همیشه مرگ با عزت بوده چراکه در اسلام به جایگاه عزت تاکید بسیار شده و به این نکته اشاره شده که انسان نباید هیچگاه درخواستی ذلتبار از شخص دیگری داشته باشد.
انسان میتواند تمام درخواستهای خود را نزذ خداوند متعال برده و همچنین برای رسیدن به آنها تلاش کند.
نکته مهمی که در رابطه با عزت نفس در نهج البلاغه و اسلام وجود دارد این است که منبع اصلی عزت فقط خداست و هیچ شخص دیگری نمیتواند به صورت مستقل از قادر متعال دارای عزت باشد ولی در پرتو نور عزت الهی، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و مومنین میتوانند از این منبع استفاده کرده و عزت نفس داشته باشند.
در این رابطه حضرت علی (علیه السلام) در خطبه ۶۴ نهج البلاغه فرمودند: “و کل عزیز غیره ذلیل و کل قوى غیره ضعیف” هر عزیزى غیر از ذات اقدس الهى ذلیل است و هر توانائى جز پروردگار جهان ضعیف و ناتوان است.
اگر مومنی از وجود خداوند دور شود عزت نفس او کم شده و در جایی که به خداوند نزدیک شود و از او اطاعت کند وجودش از حرمت نفس سرشار خواهد شد. پس مهمترین راه افزایش کرامت نفس نزدیک شدن به خداوند و اطاعت از اوست.
قطعا فرامین قادر متعال چیزی به ضرر انسانها نیست و هرآنچه از جانب او گفته میشود برای سربلندی و عاقبت به خیری بشر است. چنانچه تمام افراد یک جامعه به سمت این راه حرکت کنند، میتوان جامعه را از هرنظر اصلاح نمود.
هرکس از روی بندگی به سمت خدا رود و بدون هیچگونه قید و شرطی تسلیم او شده و راه تقوی را در پیش بگیرد از ذلت نجات پیدا کرده و عزت واقعی را دریافت میکند.
در این رابطه حضرت علی (علیه السلام) سخنان فراوانی دارند که چند نمونه از آن در اینجا آورده شده:
- نهج البلاغه کلمه ۳۸۱: “لا شرف اعلى من الاسلام و لا عز اعز من التقوى” نه هیچ شرافتى برتر از شرف اسلام است و نه هیچ عزتى عزیزتر از پرهیزکارى است.
- فهرست موضوعى غرر الحکم صفحه ۱۲۶: “وعنه علیه السلام من تعزز بالله لم یذله سلطان” آن کس که در پرتو اتکاء به خداوند، عز و بزرگى یابد هیچ سلطان قدرتمندى نمى تواند او را ذلیل و خوار نماید.
- “و فى الحدیث کل عز لیس بالله فهو ذل” در حدیث آمده است هر عزتى که منشأ آن خدا نباشد و مسیر حق را نپیماید، در حقیقت ذلت و خوارى است.
انسانها بیشماری وجود داشتند که به جای رفتن به سمت خداوند و درخواست عزت از منبع اصلی آن، برای کسب آبرو مسیر شرک را رفتند و خدا را ندیدند و به غیر از او دل بستند. این افراد به جای اطاعت از معبود خویش و کسب رضایت او، مسیر اشتباه را در پیش گرفتند و از این غافل بودند که در این راه به جای دستیابی به عزت، تنها ذلت را به دست میآورند.
حضرت علی (علیه السلام) در اینباره فرمودند: “من اتعز بغیر الله ذل” (فهرست موضوعى غرر الحکم ص ۱۲۶)
آن کس که با اتکاء به غیر خدا خویشتن را عزیز به حساب آورده دچار خوارى و ذلت خواهد شد.
افرادی که از اطاعت خدا سر باز زده و غیر او را انتخاب میکنند کیفر شرک را درقیامت تجربه میکنند و همچنین در دنیا آرامش از آنها گرفته شده و دائما نگران این هستند که پست و ذلیل شوند.
همچنین در قرآن در رابطه با این افراد آمده است: “و اتخذوا من دون الله آلهه لیکونوا لهم عزا کلا سیکفرون بعبادتهم و یکونون علیهم ضدا” (سوره ۱۹ آیه ۸۱)
مشرکان، خداى یگانه را ترک گفته و غیر خدا را برگزیده اند که براى آنها مایه عزت و سربلندى باشد نه چنین است که خیلى زود از عبادت و اطاعت آنه روى گردان مى شوند و به ضدیت و خصومتشان قیام مى نمایند.
اگر صاحبان قدرت و زمامداران کشور نسبت به اطاعت از خداوند بیمیل بوده و از اطاعت از فرامین او سرپیچی کنند، کشور را دچار مشکل کرده و مردم را نیز به سمت شرک میبرند.
این گونه افراد تنها به فکر قدرت خود هستند و هرکاری برای رسیدن به قدرت میکنند. عموما عزت افراد جامعه و پیشرفت آنان برای چنین مسئولانی مهم نبوده و تنها به مالاندوزی فکر میکنند.
قرآن کریم در رابطه با چنین مسئولانی فرمود: “الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المومنین ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعا” (سوره ى ۴ آیه ى ۱۳۹)
آنان که کافران را به دوستى و فرمانروائى خود مىگیرند و مومنین خداوند را ترک مىگویند آیا عزت خویش را از کفار طلب مىکنند؟
همچنین در نهج البلاغه آمده: “ما ظفر من ظفر الاثم به و الغالب بالشر مغلوب” (نهج البلاغه کلمه ۳۲۷)
پیروز نیست آن کس که گناه بر وى پیروز شده است و آن کس که با شر و بدکارى قدرت به دست آورده و غلبه کرده است در حقیقت مغلوب شده است.
از نظر اسلام و حضرت علی (علیه السلام) حکومت این زمامداران مشرک زیاد طول نمیکشد. چراکه این افراد برای افزایش ثروت و قدرت خود بر مردم فشار آورده و هرروز آنها را ضعیفتر میکنند تا خود را قویتر کنند.
قطعا مردم تا حدی صبر میکنند و بعد از آن سیل خشم و نارضایتی آنها باعث میشود قدرت را از دست چنین افرادی بگیرند و آنها را به سزای عملشان برسانند.
گاها پیش آمده که رفتار مردم نیز اشتباه است. خیلی از مواقع انسانها با افراد قدرتمند با کمال احترام برخورد کرده و عزت نفسشان را بالا میبرند. در حالی که قدرت آنها از راه مناسبی به دست نیامده است. ولی افرادی که به آنها احترام میگذارند به این مسائل کاری ندارند.
برعکس آن، خیلی از مردم به افراد درستکاری که از قشر ضعیف هستند احترام نمیگذارند چراکه تصور میکنند فقط باید به افراد قدرتمند احترام گذاشت و انسانهای ضعیف را حقیر شمرد.
حضرت علی (علیه السلام) در اینباره میفرمایند: “الذلیل عندى عزیز حتى آخذ الحق له و القوى عندى ضعیف حتى آخذ الحق منه” (نهج البلاغه خطبه ۳۷)
ذلیل نزد من عزیز و گرامى است تا حق او را از متجاوز بگیرم و قوى نزد من حقیر و ضعیف است تا حق مظلوم را از چنگ وى بدر آورم.
نمونههای عزت نفس در نهج البلاغه
حضرت علی (علیه السلام) به شدت نسبت به حفظ عزت نفس حساس بوده و همیشه به مومنین دیگر نیز سفارش میکردند کاری نکنند که موجب آسیب کرامت و حرمت نفس آنان شود.
از نمونههایی که در رابطه با عزت نفس حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه به آن اشاره شده میتوان موارد زیر را نام برد:
- نهج البلاغه نامه ۴۵: آن حضرت در نامهای که به فرماندار بصره نوشتند، فرمودند: “فو الله ما کثرت من دنیاکم تبرا و لا ادخرت من غنائمها و فرا… و لهى فى عینى اوهى و اهون من عفصه مقره”
قسم به خدا که از دنیاى شما طلا و نقره نیندوختم و از غنائم آ مالى ذخیره نکردم… در نظرم دنیائى که در دست شما است از بلوط تلخ، پستتر و خوارتر است. - نهج البلاغه خطبه ۳۳: زمانی که حضرت علی (علیه السلام) به سمت بصره با سپاه خود حرکت میکردند، عبدالله بن عباس در ذی قار به حضور حضرت رسیدند و دیدند ایشان مشغول دوختن کفش پای خود هستند. حضرت از عبدالله بن عباس پرسیدند: عبدالله این کفش چه قیمتی دارد؟ او پاسخ داد: قیمتی ندارد.
حضرت گفتند: “لا قیمه لها فقال علیه السلام و الله لهى احب الى من امرتکم الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا”
به خدا قسم این کفش بىارزش نزد من محبوبتر از ریاست و فرمانروائى بر شما است مگر آنکه بتوانم در پرتو این مقام اقامه حقى کنم یا باطل و یا دفع نمایم ظلمى را. - نهج البلاغه نامه ۳۶: برادر امام علی،عقیل بن ابیطالب در نامهای از برادرش در مورد جنگ با گروهى که بر ضد حکومت اسلام قیام کرده بودند، مشورت خواست و حضرت علی (علیه السلام) در پاسخ فرمودند: “و اما ما سئلت عنى من رایى فى القتال، فان رایى قتال المحلین حتى القى الله، لا یزیدنى کثره الناس حولى عزه، و لا تفرقهم عنى وحشه”
اما آنچه از راى من درباره قتال پرسش نمودهاى به نظر من با این گروه که جنگ را روا و حلال مىدانند باید تا پاى مرگ جنگید و ضمنا به برادر خاطر نشان ساخت که نه فزودنى مردم در اطراف من باعث ازدیاد عزتم مىشود و نه پراکندگى آنان از گردم، مرا نگران مىسازد. - نهج البلاغه، کلمه ۸۳: شخصی خدمت امام علی رسید و شروع به تملق و مدح ستایش ایشان نمود. حضرت به او فرمودند: “انا دون ما تقول و فقو ما فى نفسک”
من از این همه مدح و تمجیدى که به زبان آوردهاى فروترم ولى از آنچه مرا پیش خود تصور کردهاى برتر و فراتر. - نهج البلاغه نامه ۴۵: حضرت علی (علیه السلام) در رابطه با جنگ و روحیه در جنگ فرمودند: “و لله لو تظاهرت العرب على قتالى لما ولیت منها”
قسم به خدا اگر تمام عربها پشت به پشت هم بدهند و در جنگ با من متحد شوند خود را نمىبازم و از پیکارشان روى برنمىگردانم.
نتیجهگیری
همانطور که همه ما در رابطه با عزت نفس میدانیم، این همان احساسی است که ما نسبت به خود داریم و ارزشی است که برای خود قائلیم. عزت از دید اسلام و نهج البلاغه به معنای سربلندی و ارجمندی است که انسان را از خوار و ذلیل شدن حفظ میکند.
ما در این مطلب در رابطه با عزت نفس در نهج البلاغه و دیدگاه حضرت علی (علیه السلام) در رابطه با این موضوع به صورت کامل توضیح داده و نمونههایی از عزت نفس این حضرت را برای شما بیان کردیم.
درصورتی که در رابطه با عزت نفس در نهج البلاغه یا سایر مطالب این سایت نظر (یا سوالی) دارید، میتوانید از بخش نظرات همین صفحه نظر خود را ثبت نمایید.
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
آشنایی کامل با جایگاه عزت نفس در اسلام
6.16k بازدید
-
آشنایی ۱۰۰% با عزت نفس در روانشناسی
2.82k بازدید
-
اصلیترین نشانه های عزت نفس بالا و پایین در زندگی
2.15k بازدید
-
چگونه عزت نفس پایِین را درمان کنیم؟
1.71k بازدید
-
۹ تفاوت اصلی و مهم عزت نفس و غرور
7.72k بازدید
-
۷۶ جمله از تاثیرگذارترین جملات تاکیدی در عزت نفس، راهکار افزایش (۱۰۰ برابری) عزت نفس
22.11k بازدید
3 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
ممنون
سلام مطالب خیلی عالی بودن ممنون واقعا نهج البلاغه بعداز قرآن کتاب هدایت است 👍❤❤❤❤❤❤❤
سلام مطالب بسیار عالی بود.لطفا درباره ارتباط عزت نفس با صبر و تاباوری در نهج البلاغه یا معارف علوی متن بگذارید